Kategori:Farsça kökenli Osmanlı Türkçesi sözcükler

آ

• آب آتشين
• آب چشم
• آب حیات
• آب حیوان
• آب روان
• آب روی
• آب زمزم
• آب شور
• آب كوثر
• آب مصفا
• آب و هوا
• آب یخ
• آباد
• آبادان
• آبادانی
• آبادی
• آبان
• آبجامه
• آبچين
• آبخورد
• آبخيز
• آبدار
• آبدان
• آبدست
• آبدستخانه
• آبدندان
• آبراه
• آبرو
• آبروی
• آبریز
• آبزن
• آبزه
• آبستن
• آبستنگاه
• آبشار
• آبشخور
• آبك
• آبکار
• آبکش
• آبگون
• آبگير
• آبگينه
• آبله
• آبنوس
• آبی
• آتش
• آتش افروز
• آتش بار
• آتش پرست
• آتش دم
• آتش فام
• آتش فشان
• آتش کار
• آتش گون
• آتش گيره
• آتش مزاج
• آتشباز
• آتشدان
• آتشگاه
• آتشگده
• آتشين
• آتشی
• آجر
• آخته
• آخربين
• آخرکار
• آخرین
• آخوند
• آدم خوار
• آدميان
• آدمی
• آذر
• آرا
• آراسته
• آرام
• آرام بخش
• آرامش
• آرامگاه
• آرایش
• آرد
• آردبيز
• آرزو
• آرمان
• آزاد
• آزاده
• آزادی
• آزار
• آزرده
• آزمایش
• آزمند
• آژنگ
• آسا
• آسان
• آسایش
• آستان
• آستانه
• آستر
• آستين
• آسمان
• آسمانی
• آسودگی
• آسوده
• آسوده خاطر
• آسيا
• آسياب
• آسيب
• آش
• آشام
• آشپز
• آشخانه
• آشفته
• آشفته دل
• آشکار
• آشکارا
• آشکاره
• آشنایان
• آشنایی
• آشوب
• آشوب انگيز
• آشیان
• آغاز
• آغالش
• آغایان
• آغشته
• آفت انگيز
• آفت رسان
• آفتاب
• آفتاب جمال
• آفتاب رو
• آفتابگير
• آفتابه
• آفتابی
• آفریدگار
• آفریده
• آفرین
• آفرینش
• آفریننده
• آگاه
• آگاهی
• آگه
• آگهی
• آگين
• آلایش
• آلت
• آلفته
• آلو
• آلوبالو
• آلود
• آلودگی
• آلوده
• آلوده دامن
• آماج
• آماجگاه
• آمادگی
• آماده
• آمار
• آمد
• آمدشد
• آمدورفت
• آمدوشد
• آمرانه
• آمرزش
• آمرزگار
• آموز
• آموزگار
• آن
• آن به آن
• آنان
• آنی
• آه
• آه و واه
• آه و واویلا
• آهار
• آهستگی
• آهسته
• آهک
• آهن
• آهن دل
• آهن ربا
• آهنك
• آهنکش
• آهنگ دار
• آهنگ گذار
• آهنگدار
• آهنگر
• آهنين
• آهنين دل
• آهو
• آهوان
• آهوانه
• آهوبره
• آهودل
• آهونگاه
• آهيخته
• آواره
• آواره سر
• آواز
• آوازه
• آویزه
• آیا